به تاریخ ۳۰ خرداد ۹۶

متن مرتبط با «شنی» در سایت به تاریخ ۳۰ خرداد ۹۶ نوشته شده است

ساعت شنی

  • آشغالش رو توی دستش مچاله می کنه و درست میاره میزاره توی طبقه های اطلاعیه های مترو و خیلی طبیعی راهش رو ادامه میده . با خودم یک آن  دو دو تا چهار تا می کنم "بردارم آشغال رو ببرم بدم دستش بگم خانم آشغال جاش توی سطل آشغاله ... نه ناراحت میشه یکهو بگم خانم خانم آشغالتون رو جا گذاشتید نه نه بگم ... " یکهو به خودم می آم می بینم خانمه فاصله گرفته ازم ؛ دیگه بی خیال میشم و راه می افتم . هیمنطوری که دارم روی پله برقی های مترو به سمت بالا میرم ، از دور نگاهش می کنم ؛ سر و وضعش مناسبه مانتو و روسری خوبی پوشیده اما این حرکت اصلا با تیپش همخونی نداشت .بی خیال میشم ، اما این دلیل نمیشه که بهش فکر نکنم و یا,ساعت,شنی ...ادامه مطلب

  • چه چیزا شنیدم از این آدم هااا*

  • روی هوا چرخ می خوره و می افته گوشه اتوبان ... داد میزنم بابا توروخدا وایستا آدم بود ماشینه زد بهش . میزنیم کنار بابا پیاده میشه مامانم دل تو دلش نیست منم هول شدم نمیدونم چرا 125 رو می گیرم . بر می گردم از شیشه پشتی عقب رو نگاه می کنم ... هنوز تلفن زنگ می خوره . ماشین پشتی هم می ایسته . "-الو سلام آ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها