پنج شنبه توی ترافیک عصرگاهی میرسیم .حمام میرویم غسل زیارت می کنیم و نماز مغرب را در حرم هستیم . انگار نهیب بزرگیست که امام به من میزند . امسال هم شهادتش در محضرش بودم هم ولادتش. نگاهم به اسمان است به ماه حرم . چقدر زیبا ،چقدر تماشایی . هوا را میبلعم .می گذارم وجودم پر شود از زیبایی های این حرم . اشکم نمیاید ... شاید هنوز باورش نشده است اینجایم.شاید عظمت زمان و مکان نمی گذارد یاد خودم، یاد سیاهی رویم باشم . ناگهانی تر از انچه فکرش را بکنم راه افتادیم و رسیدیم . هر چند که باید شکرانه ی درک روزهای بهشت حرم و یکشنبه ی طلایی ماه ذیقعده و خواندن نماز مغفرت پایین پای حضرت را به جا اورم اما شکوه دارم,هوای,حریم,دوست ...ادامه مطلب