از خونه فراری نیستم اما خونه و اتاقم نبودنت رو یادم میندازه و من از یاد تو فراریم ... فرار می کنم و بی هوا در خیابون ها قدم میزنم . به تمام پاتوق های تنهاییم سر میزنم تا زمان بگذره و من یاد گرفتم در گذر زمان فراموش کنم ... اما تو چنان در من حل شدی که حتی حس می کنم من چطور اینقدر دارم شبیه تو فکر می کنم .؟! و همش از خودم می پرسم تو رو فراموش کنم دیگه چی از من می مونه ؟
به تاریخ ۳۰ خرداد ۹۶...
برچسب : نویسنده : yekman بازدید : 116