حتما باید عصبانی میشدم این آخری؟؟؟ چه کنم که جای خالیش کلافم کرده . بنده خدا مامان و بابا .من چه همسفری بدی شدم امروز براشون .سر جمع صد کلمه هم حرف نزدم . یعنی حرفم نمیاد . چیزی در وجودم کم دارم . مامان اینا میدونن حالم خوش نیست سر به سرم نمی گذارند .
به حضرت معصومه حرفامو زدم.دلم می خواست بشینم و همه حرف های نگفتم و بگم و بگم و بگم تا تموم شه این ذهن پر از حرفم که داره دیوانم می کنه ولی زمانش نبود و فقط به ۲۰ دقیقه نشسته رو به ضریح اکتفا کردم .
نگم برات که بدون تو هیچ چیز سر جای خودش نیست حتی طعم ها از غذاها رفته ، حوصله از وجود من . چیزهای کوچیکی بودند که خوشحالم می کردند اما حتی الان اون ها هم دیگه نیستند . دنیا به قدری برام بی ارزش شده که انگیزه کارهام رفتند ... چشم انتظار ماه رمضونم شاید به شود این حال مرده .
به تاریخ ۳۰ خرداد ۹۶...برچسب : نویسنده : yekman بازدید : 137