مدعی نباشیم

ساخت وبلاگ

قصه ی قدرت و پول هم قصه ی جالبی هست. یادم میاد یه استاد داشتم خارج از دانشگاه که یکبار گفت یک ثروتمند شاکر از یک فقیر شاکر جایگاهش بالاتر هست . حالا این حکایت مسئولین و قدرت به دست ها هم هست . 

از روزی که درک اجتماعی پیدا کردم یادم میاد که یه عده در فامیل همیشه فحش دادن به مسئولین که ای بابا فلانی فلان قدر خورد بی سالی اینطوری کرد اون یکی نوه اش این کارو کرده فلانی رفته خارج. اون یکی تو شمال بیا ببین چندتا ویلا داره و فغان وهوار که پول مردم رو خوردند و وای بر شما که هنوز میرید رای میدید و از اینجور صحبت ها . حالا الان نمی خوام اصلا راجع به نجومی بگیرا و اونایی که معتقدن سهمشون رو از سفره انقلاب برمیدارن و اینجور صحبت ها حرف بزنم اصل حرفم یه چیز دیگست . 

یکی از همین فامیلای مذکور که اتفاقا ید طولانی هم در اینجور حرفا داره امسال رفته نامزد شورای شهر شده و البته تایید صلاحیت شده (حالا کسی که کلا اصل نظام رو هم قبول نداره و این خودش یعنی نقض قانون) این تا اینجا بعد یکی دیگه از فامیلهای مذکور که اتفاقا اونم مارو همیشه به شستشو مغزی شده ها یاد می کرد که امام خمینی کشک چنده و اینا شده مسئول تبلیغات اون یکی و هر روز با سانتافه ای که نامزد مذکور در اختیارش گذاشته میره اینور اونور تبلیغ . حالا اینم باز چیزی نیست . مسئلم اینجاست امروز تو مهمونی با خانم فامیل مذکور که تبلیغات اون یکی فامیل مذکور رو دست گرفته داشتم حرف میزدم برگشت گفت آره ر داره کمکش می کنه گفته بعدش برات مجوز ساخت فلان جا رو می گیرم ... کم مونده بود بلند شم بگم لامصبا شما که هنوز هیچکس نیستین دنبال منافع خودتونین ... هنوز نه به داره نه به باره بستین رو گرفتن مجوز پس چرا میشینین فقط میبینین فلان شبکه چی می گه راجع به یکی شمام اونو قرقره می کنین بعدم تریپ منتقد برمیدارین . 

ولی اینا رو نگفتم .

داشتیم می اومدیم بیرون مامان فامیل مذکور که نامزد شده یه شکلات داد گفت بخورین به ع رای بدین ... شکلات و گرفتم اومدم بیرونُ توی هوای بارونی شکلات رو خوردم زیر لب گفتم زهی خیال باطل.

+ نوشته شده در جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 22:36 توسط یک من |
به تاریخ ۳۰ خرداد ۹۶...
ما را در سایت به تاریخ ۳۰ خرداد ۹۶ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekman بازدید : 72 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 8:01